بدون عنوان
سقا کوچولو ما
عمر من امده شمال خوشحاله
جوجه اماده شده با مامانش بریم دور دور
دخمل من در حالت های متفاوت
دخترم امروز بدنیا امد
من یه مامان منتظرم
سلام امروز 95.01.05 ساعت 14 بعدازظهر تیارا مامان دلت نمیخواد بیای بیرون ؟ دیگه داره کم کم خسته میشم .الان که این تویی خیلی شیطونی همش تکون میخوری . دیگه دل و روده برام نزاشتی . سونوگرافی که گفته 16 روز دیگه بدنیا میای . من برم باز گشنم شده . زود زود بیا . فعلا بای
نویسنده :
مامانشم
14:41
خاطرات یک جنین .....
شروع تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کرم و فعلا برای مسکن رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه !!!!!!!!! اظهار وجود هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!! ...
نویسنده :
مامانشم
15:15